شکری است با شکایت

نوشتن باعث می شود بهتر فکر کنم. آرامم هم می کند. پس می نویسم.

شکری است با شکایت

نوشتن باعث می شود بهتر فکر کنم. آرامم هم می کند. پس می نویسم.

پایان انتخابات

خسته شدم از بس در توییتر و سایت های خبری، خبرهای انتخابات را دنبال کردم. از امروز به بعد باید دنبال کارهای شخصی ام باشم. قبلش می خواهم جمع بندی ای درباره ی این انتخابات داشته باشم.

  1. نتیجه قابل پیش بینی بود: 23.5 در برابر 16 میلیون. 57 در برابر 38.5 در صد. اختلاف قابل ملاحظه است اما سوال من این است که چرا اصولگرایان باید 16 میلیون رای داشته باشند؟ این ها چه کسانی هستند و  چگونه فکر می کنند؟ به نظرم می شود این 16میلیون را به دو قسمت تقسیم کرد: معیشتی ها و انقلابی ها. و فرض هم می کنیم که هر کدام از این دو گروه نیمی از این مقدار را داشته باشند. یعنی 8میلیون معیشتی و 8میلیون انقلابی. حالا باید از خودمان بپرسیم که چرا این دو طیف رای شان این بوده؟ انقلابی ها می گویند دولت سازش کار است و استکبارستیز نیست. می گویند برجام چه کرده است برای ما؟ و از این حرف ها.  این ها را به این سادگی ها نمی توان تکان داد و نظرشان را جلب کرد. شعار دولت "آرامش و تدبیر" است و این ها، این دو را دوست ندارند. معیشتی ها اما می پرسند دولت فعلی برای ما چه کرده؟ این ها یارانه ها را سه برابر می کنند و مدافع حقوق محرومانند پس به این ها رای می دهیم. آیا دولت جدید می تواند معیشتی ها را راضی کند؟ باید دید. به نظرم دولت جدید اگر بتواند در چهارسال پیش رو بیست درصد معیشتی ها را راضی کند، موفق بوده است. پس اصولگرایان می توانند امیدوار باشند که چهار سال بعد هم تقریبا همین میزان رای را کسب خواهند کرد.
  2. تمرکز اصلی دولت باید بر این باشد که هواداران امروز خود را راضی نگه دارد. طرفداران دولت امروز امیدوارند. به نظر من برخلاف آنچه جریان شکست خورده  ادعا می کند "معیشت" دغدغه ی اصلی  مردم نیست. دغدغه های  اصلی بیشتر مردم  عادی  شدن روابط با دنیا، شفاف سازی  نهادهای حکومتی و آزادی است. مسلما اگر دولت بخواهد در این مسیر قدم بردارد و تغییرات بنیادینی ایجاد کند دچار تقابل جدی با بخش هایی از حکومت، خواهد شد اما برای ادامه ی حیات دولت خود در انتخابات بعدی،  این تقابل ها ضروری است.
  3.  چگونه می توان به مرور زمان رای 38.5 درصدی را کم کرد؟ به نظرم جواب ساده اما موثری دارد: اینترنت. با رساندن اینترنت پرسرعت به همه ی مناطق کشور و افزایش سرعت اینترنت و  رساندن آن به استانداردهای جهانی می توان تعداد این ها را کم کرد. اگر می شود صدا و سیما را کنترل کرد و مطبوعات را سانسور کرد، اینترنت را نمی شود. توسعه ی اینترنت و ارزان شدن آن، نزدیک کردن طبقه ی فرودست به طبقه ی متوسط است.
  4. اصولگرایان باید چه کنند؟ باید خودشان را ترمیم کنند. دیدیم که اصولگرایان جرات نداشتند گفتمان خود را مطرح کنند. حرفی از انقلابی گری و استکبارستیزی نشنیدیم. به جایش شعارشان حمایت از محرومان و مبارزه با فساد بود. آن قدر هم  قحط الرجال بود که مجبور به دیدار با تتلو شدند. این ها یعنی اینکه خودشان هم می دانند حرف هایشان دیگر خریدار ندارد. اصولگرایان برای از بین نرفتن پایگاه مردمی شان چه باید بکنند؟ باید گفتمان خود را تغییر بدهند.  بروند به سمت آن هایی که بیست سال پیش به آن ها جناح راست می گفتند و پایداری ها را رها کنند تا با ا.ن سر و کله بزند.

انتخابات و مردم فریبی

از انتخاب شدن این عوام فریب ها می ترسم. ریاکارهایی که گدایی رای می کنند، یا نمی فهمند که نمی توانند شعارهایشان را عملی کنند و  یا دروغ می گویند که در هر دو صورت شایسته ی  این منصب نیستند. ایران تحمل یک  ا.ن  جدید را ندارد. همان هشت سال از سر همه زیادی بود.

صحبت های بعضی ها را که می شنوم با خود می گویم که چرا من یک رای داشته باشم و او هم  یک رای؟ ارزش رای من برابر است با این ها؟ دموکراسی مضحک است اما همچنان بهترین روش  اداره ی کشور هم همین دموکراسی است (این سخن شبیه نظر آنانی است که می گویند انتخابات در ایران، انتخاب بین بد و بدتر است. که البته من با این نظر موافق نیستم.).

کار زیادی از دستم بر نمی آید. فقط شاید توانستم دو سه نفر که رای نمی دهند را متقاعد به رای دادن بکنم. با طرفداران کاندیداهای عوام فریب هم صحبت کرده ام و می کنم. متاسفانه بیشترشان بعید است نظرشان را عوض کنند. اگر قرار بود بفهمند، تا به حال فهمیده بودند. کم اند بینشان که  حداقل جهت دار هم  شده مطالعه داشته باشند. کیهان هم بخوانند  راضی هستم، نظر مخالف پیشکششان. رای می دهند و شبش می روند سریال های نتفلیکس دانلود می کنند و در تلگرام برای همدیگر استیکر می فرستند و از هوشیاری سیاسیشان خوشحالند.