شکری است با شکایت

نوشتن باعث می شود بهتر فکر کنم. آرامم هم می کند. پس می نویسم.

شکری است با شکایت

نوشتن باعث می شود بهتر فکر کنم. آرامم هم می کند. پس می نویسم.

انتخابات و مردم فریبی

از انتخاب شدن این عوام فریب ها می ترسم. ریاکارهایی که گدایی رای می کنند، یا نمی فهمند که نمی توانند شعارهایشان را عملی کنند و  یا دروغ می گویند که در هر دو صورت شایسته ی  این منصب نیستند. ایران تحمل یک  ا.ن  جدید را ندارد. همان هشت سال از سر همه زیادی بود.

صحبت های بعضی ها را که می شنوم با خود می گویم که چرا من یک رای داشته باشم و او هم  یک رای؟ ارزش رای من برابر است با این ها؟ دموکراسی مضحک است اما همچنان بهترین روش  اداره ی کشور هم همین دموکراسی است (این سخن شبیه نظر آنانی است که می گویند انتخابات در ایران، انتخاب بین بد و بدتر است. که البته من با این نظر موافق نیستم.).

کار زیادی از دستم بر نمی آید. فقط شاید توانستم دو سه نفر که رای نمی دهند را متقاعد به رای دادن بکنم. با طرفداران کاندیداهای عوام فریب هم صحبت کرده ام و می کنم. متاسفانه بیشترشان بعید است نظرشان را عوض کنند. اگر قرار بود بفهمند، تا به حال فهمیده بودند. کم اند بینشان که  حداقل جهت دار هم  شده مطالعه داشته باشند. کیهان هم بخوانند  راضی هستم، نظر مخالف پیشکششان. رای می دهند و شبش می روند سریال های نتفلیکس دانلود می کنند و در تلگرام برای همدیگر استیکر می فرستند و از هوشیاری سیاسیشان خوشحالند.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.